داد و فریادهایمان در حجم صدای تیر و ترکش گم بود. فائز طوریکه نگاهش را از من بدزدد صداها را بهانه کرد، نیمتنهاش را چرخاند و از پشت همان دیواری که در پناهش بودیم به انتهای میدان سرک کشید. کوتاه نیامدم و بلندتر داد زدم: «گفتم بگیرش که بی غیرت نشی…» نگاه درماندهاش از من گذشت و به آسمان افتاد که پر از اشک بود. از عمق وجودش داد زد. طاهاااا…
ناپیدا
1.000.000 ﷼
داد و فریادهایمان در حجم صدای تیر و ترکش گم بود. فائز طوریکه نگاهش را از من بدزدد صداها را بهانه کرد، نیمتنهاش را چرخاند و از پشت همان دیواری که در پناهش بودیم به انتهای میدان سرک کشید. کوتاه نیامدم و بلندتر داد زدم: «گفتم بگیرش که بی غیرت نشی…» نگاه درماندهاش از من گذشت و به آسمان افتاد که پر از اشک بود. از عمق وجودش داد زد. طاهاااا…
وزن | 414 گرم |
---|---|
تولیدکننده |
سروش |
contributer | |
اندازه |
رقعی |
جلد | |
تعداد صفحه | |
سال انتشار |
ناموجود
توضیحات
شناسه محصول:
9789641222149
برچسب: ادبیات ایران, ادبیات داستانی, ادبیات معاصر, داستان جنگی, رمان